قالب پرشین بلاگ


خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی

[تصویر: p9cza7li79ovtvedq315.gif]


[ شنبه 90/4/11 ] [ 2:17 عصر ] [ زهره باقریان ]

حکیمی میان کوچه میرفت . شخصی با عجله خود را به او رساند و گفت : جناب حکیم باشی عرض مختصری دارم .

حکیم گفت بگو ، آن مرد گفت : اگر اشتباه نکرده باشم شما حکیم باشی این شهر هستید ؟

حکیم گفت : درست حدس زده ای .

گفت : تقاضای من این است که با شما شریک شوم ، با حکیم باشی قبلی هم تا زنده بود شریک بودم .

حکیم گفت : مگر تو طبیب هستی ؟

گفت : خیر من گورکنم .

حکیم باشی با تعجب گفت کار ما چه ارتباطی با هم دارد که تو را شریک خود قرار دهم ؟

گفت : از شما کشتن مردم و از منهم دفن کردن .

حکیم باشی خندید و گفت : قسم میخورم که در تمام عمرم چنین پیشنهاد جالبی به من نشده است .


[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 1:5 عصر ] [ زهره باقریان ]

عشق آتش بود و خانه خرابی دارد

 پیش آتش دل شمع و پر و پروانه یکـی است 


[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 10:33 صبح ] [ زهره باقریان ]

خانه ای خواهم ساخت

         سقف آن عشق و صفا

                فرش آن مهر و وفا

واقعا همچین خونه ای پیدا میشه ؟ آدرس بدین دوستان


[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 10:29 صبح ] [ زهره باقریان ]

بعثت ، نبی اکرم ، حضرت خاتم ، پیام آور مهربانی و رحمت ، بر عاشقان محمد مصطفی (ص ) بر دوستان و همکاران محترم مبارکباد .

مشهد - 7/4/1390


[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 1:3 عصر ] [ زهره باقریان ]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
درباره وبلاگ


ساعت فلش

کد ساعت

ساعت فلش

کد ساعت



ساعت فلش

کد تقویم

قالب وبلاگ


استخاره آنلاین با قرآن کریم


کد موزیک