خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی | |||||
- آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار اشتباهند.
- از میان کسانی که برای دعای باران به میعادگاه می روند تنها کسانی که با خود چتر می برند به کارشان ایمان دارند. - پیچ های جاده آخر جاده نیستند مگر این که خودت نپیچی. - وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته ای. - آدم های بزرگ شرایط را خلق می کنند و آدم های کوچک از آن تبعیت می کنند. - آدم های موفق به اندیشه هایشان عمل می کنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن می اندیشند. - گاهی خوردن لگدی از پشت برداشتن گامی به جلو است. - هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قائل نیست دل نبند. - همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی. - با هر کسی مانند خودش رفتار کن تا نتیجه و عکس العمل کارش را قلبا احساس کند. - هرگز به کسی که حاضر نیست برای تو کاری انجام بده، کاری انجام نده. - به کسانی که خوبی دیگران را بی ارزش یا از روی توقع می دانند خوبی نکن اما اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش. - قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد. - هرگاه با آدم های موفق مشورت کنی شریک تفکر روشن آنها خواهی بود. - وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد. - به خودت بیاموز هر کسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد. - هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند. - همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی، چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی. - هرگاه نتونستی اشتباهی رو ببخشی اون از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه. - عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری. - آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می شوند نبینی. - تملق کار ابلهان است. - کسی که برای آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند. - آنکه برای رسیدن به تو از همه کس می گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت. - نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است. - هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو. - اگر می خواهی اعمالت مورد پسند خدا باشد، در سختیها از خودت بگذر، دیگران را قربانی نکن. - از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی. - دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش می کنی. - لیاقت محبت و مهربانی دیگران را داشته باش. [ چهارشنبه 90/4/22 ] [ 11:55 صبح ] [ زهره باقریان ]
تقدیم به همه دوستان خوبم که از نظرات آنها در ایجاد وبلاگم خوشحال میشو م با تشکر از تمامی شما خوبان [ سه شنبه 90/4/21 ] [ 2:26 عصر ] [ زهره باقریان ]
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! [ سه شنبه 90/4/21 ] [ 2:14 عصر ] [ زهره باقریان ]
[ سه شنبه 90/4/21 ] [ 1:56 عصر ] [ زهره باقریان ]
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد. این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند. روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند. در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.” دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟” پس به طبقه ی بالایی رفتند… در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.” دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟” طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.” دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند… طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند” آن دو واقعا به وجد آمده بودند… دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟” پس به طبقه ی پنجم رفتند… آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!” [ یکشنبه 90/4/19 ] [ 2:10 عصر ] [ زهره باقریان ]
|
|||||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |