قالب پرشین بلاگ


خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی

خودرو مردی جلو حیاط تیمارستان پنچر شد راننده مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد .

هنگامی که سرگرم این کار بود ، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار خودرو بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد . مرد حیران مانده بود که چه کند .

تصمیم گرفت که خودرواش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود .

در این حین ، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود ، او را صدا زد و گفت :

از 3 چرخ دیگر ، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی .

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند .

پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست .

هنگامی که خواست حرکت کند روبه آن دیوانه کرد و گفت : خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی . پس چرا توی تیمارستان انداختنت ؟

دیوانه لبخندی زد و گفت : من اینجام چون دیوانه ام . ولی احمق که نیستم !!!!!


[ چهارشنبه 90/4/1 ] [ 1:36 عصر ] [ زهره باقریان ]
درباره وبلاگ


ساعت فلش

کد ساعت

ساعت فلش

کد ساعت



ساعت فلش

کد تقویم

قالب وبلاگ


استخاره آنلاین با قرآن کریم


کد موزیک