قالب پرشین بلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی

سربازی به عناوین مختلف از خدمت وظیفه فرار می کرد، روزی اورا دستگیر کردند و به سربازخانه آوردند ، وقتی علت فرار او را از سرباز پرسیدند گفت : چشمان من دید درستی ندارد .

وقتی طبیب او را معاینه می کرد خود را به مریضی زد و هر چه نشانش می دادند عوضی می گفت مثلا وقتی تفنگ را به او نشان دادند ، گفت چه کلنگ بزرگی است .

دکتر برای مدت 24 ساعت به او مرخصی داد تا بعداً تحت معاینه دقیق قرار گیرد ، همان شب دکتر او را جلوی گیشه سینما دید که مشغول خرید بلیط است ، سرباز همین که چشمش به دکتر افتاد اشاره به گیشه بلیط فروشی کرد و گفت : به بخشید این خط اتوبوس بکجا میرود آقا ؟

دکتر خندید و گفت : مستقیم به سربازخانه ، اول وقت فردا اگر به هنگ معرفی نکنی دستور توقیفت را می دهم !


[ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 10:24 صبح ] [ زهره باقریان ]
درباره وبلاگ


ساعت فلش

کد ساعت

ساعت فلش

کد ساعت



ساعت فلش

کد تقویم

قالب وبلاگ


استخاره آنلاین با قرآن کریم


کد موزیک