خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی | ||
زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از
خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی
رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می
گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت.
تا اینکه روزی پیرمرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند
زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است
ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس
های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیرمرد صبح از
خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت
کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود
و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی
فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن،
لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود.
قدر هر کسی رو بدونیم تا یه روزی پشیمون نشیم تا که بودیم، نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم، همه بیدار شدند
تا که رفتیم، همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن موقع که افتاد و شکست
[ شنبه 91/4/24 ] [ 1:58 عصر ] [ زهره باقریان ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |