خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی | ||
آورده اند که گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد.
روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت. گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید. چون سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست. شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو؟ گرگ پاسخ داد : رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!!! [ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 2:14 عصر ] [ زهره باقریان ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |