خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی | ||
صلح پادشاهی به تمامی هنرمندان سرزمین خود دستور داد تا یک نقاشی از صلح بکشند . پس از صدور فرمان همه نقاشان دست به قلم شدند تا تصویری از صلح را جلوه دهند . روز تعیین برنده فرا رسید ، اما شاه فقط از دو اثر خوشش آمد و باید بین این دو یکی از آن ها را انتخاب می کرد . تصویر اول تصویری زیبا از یک دریاچه ای آبی و آرام بود که بازتاب کوه های اطراف در آن دیده می شد. در بالای نقاشی نیز آسمانی آبی دیده می شد که ابرهای سفید جای جای آن را پر کرده بودند . پادشاه با خود گفت که این عین صلح است . در این میان نظر او به نقاشی دوم جلب شد . این نقاشی به ظاهر خشن می آمد . در بالای آن ، آسمان سیاه و ابری بود . باران می بارید و صاعقه ای در گوشه تصویر خودنمایی می کرد . در وسط نقاشی نیز یک آبشار بزرگ نقاشی شده بود که این آبشار هم نشانی از آرامش نداشت . پادشاه دقیق تر نگاه کرد . او در پشت امواج خروشان آبشار ، شاخه گیاه نازکی را دید که از میان صخره های سیاه بیرون آمده بود . بر روی آن شاخه ، پرنده لانه ای ساخته و جوجه اش را در آغوش گرفته بود . پادشاه بی درنگ این نقاشی را به عنوان بهترین تصویر صلح انتخاب کرد و گفت : آرامش به معنای سکون و سکوت نیست . صلح آن است که هر آنچه در اطرافت است در قلبت آرامش و امنیت را نجوا کند . [ دوشنبه 90/8/30 ] [ 2:35 عصر ] [ زهره باقریان ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |